سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی بود . یکی نبود . غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود
هیچ کس ِ هیچ کس ِ هیچ کس
فقط خدای مهربون بود .
خدا خیلی مهربون بود .
خدا با خودش گفت : من که اینقدر مهربونم و مهربونیام هیچ وقت تموم نمیشه چرا این مهربونی هامو به کسی ندم ؟ چرا هیچ کس نیست که بش مهربونی کنم . باید یکی باشه که من بهش مهربونی کنم و از مهربونیهام بش بدم تا اونم مهربون باشه .
اونوقت خدا گفت پس باید یکی رو درست کنم . حالا من کی رو درست کنم ؟ یه موجود خیلی خیلی خیلی باهوش رو درست میکنم و هرچی خوبی دارم رو به اون هم میدم . چون خوبیهامو به هرکس بدم هیچ وقت تموم نمیشه .
اونوقت خدا انسان رو درست کرد . 
بعد که انسان رو درست کرد به خودش گفت : آفرین به من که بهترین و خوب ترین چیز رو خلق کردم .
...
این داستان ادامه دارد :)

مبحث : علت خلقت انسان - برگرفته از مباحث استاد عظیمی . موسسه آسمان .


خاطره شده دردوشنبه 93/9/10ساعت 9:0 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت