سفارش تبلیغ
صبا ویژن

_ یعنی چی که آماده نیست ؟ ! امروز روز کنفرانس شما بوده !

_ عذر میخوام استاد . زندگی من دیروز راس ساعت 2 و 45 دقیقه از حرکت ایستاد .

_یعنی چی ؟

_ یعنی من از دیروز ساعت 2 و 45 دقیقه چیزی نخوردم ، نخوابیدم ، ننوشتم ، نخوندم ، حرف نزدم و ... بنابر این قدرتی برای آماده کردن متن کنفرانس هم نداشتم .

_پس چه کار میکردی ؟

_هیچ . در واقع مشغول زندگی نکردن بودم . مشغول ِ مُردن .

_ منو مسخره کردی ؟

_ نه !

_ بیرون !

پ.ن  : شاهکار میشد اگر جرات اجرای این دیالوگ هارو تو کلاس داشتم !

پ.ن : ممکن است درست راس ساعت 2 و 45 دقیقه بهانه ی یک زندگی از زندگی حذف شود .

میفهمی که ؟

باید مواظب بود !


خاطره شده درجمعه 92/11/25ساعت 10:45 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت