سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه وقتی دیگه نفست بالا نمیاد و میخوای بشینی یه دل سیر حرف بزنی با امامی که ظهورش نیست ولی حضورش تنها مایه آرامش دله ...

اما این زبون باز نمیشه که نمیشه ...

یک بغض خسته روی گلوی ستاره ها

باید کمک بگیرم از این استعاره ها

باید زبان به درد دلی تازه بازکرد

کاری کنید ... غزل ها ،ترانه ها ..


حال و هوای انتخابات و حرفهایی که از طرف بعضی ها تو مناظره ها زده شد حسابی زخم به دلم گذاشت .

تصور اینکه رییس جمهور آینده م با همچین عقایدی کشور و اداره کنه اونقد حالمو دگرگون کرد  که غر زدن های مدام زیر لبم وزن گرفته بود و درد دلم با آقا سبک و سیاق شعر گرفته بود

مولا سلام ... حال و هوایم گرفته است

از بغض های کهنه  صدایم گرفته است

آقا بببین که خسته ام از این هوای نفس

تصمیم هایی که برایم گرفته است...

* * *

اینجا خدا میان شعار هم گم است

حرف از طلا و نان شب و نفت  و گندم است

حرفی از انقلاب و اصول و امام  نیست

ارزش فقط شکم سیر مردم است

* * *

این سنت همیشگی جنگ هاست که

یک عده را به لطف ِ امان نامه میبرند ...

مردم اگر گرسنه بمانند هم ولی

با پول خون این شهدا،نان نمیخرند ...


 

آقا برای مملکت ما دعا کنید ...

این روز ها ابوذر و عمار ها کمند

یک عده با نقاب مسلمان ِ معتدل 

قرآن به نیزه کرده ،دم از صلح میزنند

* * *

آقای برای مملکت ما دعا کنید ...

جان ها فدای گوشه ی سبز ِ قبایتان ...

دارند ساز ِسازش و تسلیم میزنند ...

باید عریضه ها بنویسم برایتان

* * *

یادم نرفته کار به جایی رسید تا

فرزندتان برای شما درد دل کند ...

از جان و آبرو و سر و دست دم زند

در خطبه ای تمام زمین را خجل کند ...

* * *

مولا  شفای هر دل بیمار باشما

مرهم برای زخم سپیدار ، با شما

ما جان بپای عزت اسلام مینهیم ...

دیگر  همین ... عاقبت کار باشما


خاطره شده درچهارشنبه 92/3/22ساعت 1:40 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت