سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آدم وقتی دانشجو باشد وقت ندارد که دانش نجوید .دانش نجوید که  بعد مثلا به جایش برود هنر بجوید یا مثلا برنامه نویسی بجوید ، یا تصویر سازی کودک بجوید ، یا حتی برود از کمد دیواری بالا ، سررسید قدیمی پر از خاطره اش را بجوید ، یا برود یکی را بجوید که یه ساعتی باهاش چای بجوید ... (بنوشد) بعد کلی درد دل کند تا آرامش بجوید یا یه زنگ به آن فلانی بزند بگوید کجایی بابا یکم مارا بجو ،بیاوردش منزلشان باهم بگویند بخندند دلشان تازه گی بجوید و ...


آدم وقتی دانشجو باشد هی باید پشت سر هم دانش بجوید !از این دانش هایی که سرفصل فلسفه اش منطقی نیست و  انتخاب سرفصل منطقش هیچ فلسفه ای ندارد !

تازه ادیانش اصلا سرفصل هم ندارد ! استادش هم اصلا ادیان ندارد ! یعنی نمیداند ادیان با چه "د"ای نوشته میشود .

آدم وقتی دانشجو باشد ته ته اش این درس های مطالعاتی را یکم بجوید تا بیس بگیرد و رده الف شود و همه مثلا خوشحال شوند و مثلا مامان اینایش برایش جایزه بگیرند سر صف رییس دانشگاه بهش بدهد ! بقیه اش را اما برود یکم در بسیج بپلکد ، یکم در همایش ها ، یکم این ور تر بسیج ، یکم حواشی همایش ، آخرش هم بیاید خانه ، پله ها را گرد گیری کند بلکه با خستگی به خواب برود  . با یک خستگی مفید ِ با سرفصل !

به کسی نگویید اما من دارم در این تعطیلات یکم بیش تر  دانش میجوام که استادمان به جواب سوال هایش برسد

بالاخره استادی گفتن ! دانشی گفتن ! جویی گفتن !

آدم وقتی دانشجو باشد که آدم نیس ! فقط دانشجو است . باید هی دانش بجوید . مهم نیس که سایت خراب است . بالاخره باید یک جوری انتخاب واحد کند که  دانش را بجوید . مهم نیست که کتابخانه نیست . بالاخره باید بجوید . مهم نیست که یک دانه کتاب را سی و یک و نیم نفر میخواهند . جهندم ! برود بجوید خودش ! مهم نیست که بابا اصلا سرفصل اینو نگفته ! استااااد فرمودند که باید حتما "این " را بجوید . مهم نیست که این موضوع اصلا "دانش" نیست ! باید بجوید . "متوجهی ؟ اگه نیستی برو درستو حذف کن! بعدا هم ارائه نشه سه ترم عقب بیفتی تا بفهمی دانش جو ! ینی چه !"(در نقل قول اشکال ندارد عامیانه بنگاریم !)

آدم وقتی دانشجو باشد وسط تحقیقش که یک موضوع فلسفی نامربوط به تفسیر اما مربوط به علاقه مندی های  استادِ تفسیر است !!!، می آید مینشیند این پست را میزند .

---

تازه

به همین مناسبت یک انشا هم نوشته ام

میخواهم بکنمش نتیجه گیری ِ تحقیق پایان ترمم!

علم بهتر است یا ثروت ؟

ثروت بهتر است . چون من اگر ثروت داشتم همه اش را میدادم به این استاد ها و بعد میگفتم اینهارا بگیرید جان مادرتان نیایید سر کلاس ،بلکه علم  و دانش استوار ،و دانش +جو برقرار، بماند !

ثروت بهتر است؛ چون من اگر ثروت داشتم میرفتم همه اش را میدادم به رییس دانشگاه و میگفتم جان عزیزت اگر کار بلد نیستی بنشین در منزل ، با منزل ! قلیان چاق کن ،ما خودمان از پس خودمان "وَر "می آییم !

ثروت بهتر است ،چون من اگر ثروت داشتم ل- ا - ب - ی و پ - ا - ر ت- ی میکردم میشدم استاد دانشگاه ،بعد به دانشجو هایم هی تُن تُن تحقیق میدادم برایم بیاورند تا بخوانم و علم و دانشم بالا برود.

ثروت بهتر است ؛چون من اگر ثروت داشتم مدرک کارشناسی ام را با این دروس مطالعاتی ِ ... اش، میخریدم و وقتم را صرف خواندن درس های ارشدش میکردم مثلا !

ثروت بهتر است چون همه خیلی ثروت دوس دارند و میشود بهشان یه عالمه ثروت داد تا دست و بال مبارکشان را از روی علم بردارند و علم له نشود.

اصلا آدم وقتی دانشجو ثروت خیلی خیلی بهتر است.


خاطره شده دردوشنبه 92/1/12ساعت 11:14 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت