سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر یک روز خدا

دلش خواست دنیا را بین من و تو تقسیم کند

من آسمان هایم را به تو میدهم تا تمام آسمان ها مال تو باشد


و تمام زمین ها و خاک هارا از تو میگیرم

آخر

هم من , هم تو , خوب میدانیم 

زمین عادت پاهای من است و آسمان عادت بال های تو

من از اوج میترسم و تو روی زمین بوی مرگ میگیری

اگر خدا دلش خواست دنیا را بین من و تو تقسیم کند

من تمام ستاره هایم را به تو میبخشم

و ماه را

و همه ی محبوبه ها را از تو میگیرم

تا توشب ها با شمردن ستاره ها به خواب بروی ... و من با عطر محبوبه ها

اگر یک روز خدا

خواست دنیا را بین من و تو تقسیم کند

من جیرجیرک ها را به تو میسپارم

تا شب ها از سکوت نترسی

و خورشید را بنام تو میکنم

تا دلت  گــــــرم شود

و تمام پروانه هارا در مرزهای سرزمین تو جای میدهم

تا همبازی کودکی هایت شوند

ابرهای سیاه برای من ،رعد مال من ، برق مال ِ من

بارانش را اما ... سهم ِ تو خواهم کرد

مثل همیشه ... اشک مال ِ تو . بغض سهم ِ من

اگر یک روز خدا

خواست دنیا را بین من و تو تقسیم کند

 مرغ عشق ها و بلبل ها برای تو

مرا دست کم نگیر

من با حس ِ موسیقیایی ِ نفس های تو ,یک عمر دم گرفته ام

قناری ها برای تو

جغد ها و خفاش ها برای من

تا بال های شوم سقف آسمانت را کوتاه نکنند

جغد ها ، خفاش ها

اصلا

تمام نسل کلاغ ها  برای من

نگرانم نباش

من مترسک شدن را از برم

اگر یک روز خدا

خواست دنیا را بین من و تو تقسیم کند

چشمه ها ،تالاب ها ،رودخانه هایم را به اقیانوس تو میریزم

تا جریان بیاموزند

و زلال بودن را خوب  به خاطر ِ خیسشان بسپارند

مرداب هایت را اما

درون مرزهای خودم دفن میکنم

آب هارا میسپارم به تو... سراب هایت را به سر پرستی میگیرم

آخر ذائقه ی من به طعم نیست ها عادت کرده است ...

اگر یک روز خدا

خواست دنیا را بین من و تو تقسیم کند

من خودم را به تو میسپارم ... تو را به خدا ...

هم من . هم تو .هم خدا ... خوب میدانیم

من از این دنیا سهمی ندارم


خاطره شده درچهارشنبه 91/7/26ساعت 11:54 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت