سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلا نشاط آور است..

هرکس برای چند لحظه که از کنارش عبور میکند ناخود آگاه شاد میشود..

لبخند عمیقی بر لبش  مینشیند و چشمانش یک هو  برق میزند. . .

بعضی ها خیلی فراتر از یک لبخند عمیق شاد میشوند. .  در حین عبور بوق هم میزنند..آن هم با ریتم:

بوق..بوق..بوبوق..بوق..

یا

بوق.بوق.بوق....بوووووق

بعضی تر ها وقتی از کنارش رد میشوند ممکن است ناخود آگاه دستمال -بیژامه-لنگ -روسری یا هرچیز دم دستی دیگر  را از شیشه  بیرون بیاورند

و به حالت چرخش بگردانند و عباراتی مانند:

اوووووووه..اوه ..اووه..به کار ببرند. . .

بعضی تر تر ها ممکن است در کمال غریبگی  و ناخود آگاه در حین رد شدن  از کنارش دست هایشان را محکم به هم بکوبند و ابراز خرسندی و سرور کنند.

گه گاهی موتور سوار ها وقتی یک دانه از این ها می بینند -لی لی لی لی لی کنان-به دنبالش گاز میدهند و چرخ هایشان  را تک میزنند

...ببخشید..

تک چرخ هایشان  را میزنند

 و گه گاهی هم جلویش میپیچند و کیییییف میکنند....

(پارازیت نوشت:الان یعنی این موتو سواره!)

گه گاهی تر ممکن است ماشین پلیس هم به بهانه ی برقراری نظم به دنبالش راه بیفتد و جناب سروان زیر لب کل بکشد و سربازش هم آن زیرتر ها یواشکی بشکن بزند. . .

پارازیت نوشت:(به گوش جناب سروان ها نرسد لطفا!)

یک عده هم هستند که وقتی از کنارش رد میشوند نجابت یا غرور یا متانتشان ایجاب میکند که فقط دستی بالا بیاورند و لبخند ملیحی نثار کنند...

متفاوت است..

اما به هر حال..

شهری که شبش ماشین عروس نداشته باشد و صدای بوق ماشین هایش هوش از سر اهالی نپراند اصلاشهر نیست..

شاید حرفهایم را طنز بخوانید و طنز بدانید

 اما یک ماشین گل زده با یک داماد اتو کشیده و یک عروس آفتاب مهتاب ندیده ...

گاهی چنان نشاطی به شهر تزریق میکند که هزار هزار فیلم سینمایی کمدی قدرت رقابت با آن را ندارد..

ویراژ دادن و لایی کشیدن و ترافیک ایجاد کردن و راه دادن به ماشین عروس به شرط گرفتن شاد باش و کف و سوت و . . .

همه ی این رفتارهامیشود مقدمه ی هم خانه شدن عروس و داماد

و هم خانه شدن عروس و داماد

میشود علت تمام این رفتار ها..

از تمام مجلس عروسی

این عروس کشان!!!(همون عروس کشون خودمون)وتماشای  ابراز احساسات خالصانه و غرق محبت مردم  

بیشتر از همه ی مراسم ها به دلم مینشیند..

انگار..لبخند های مردم برای عروس و داماد جشن میگیرند..

انگار تمام شهر به یمن پیوندشان غرق شادی میشود..

و من چقدر این شادی را دوست دارم..

چــــــــــــــقــــــــــــــــــــــدر . . .

پ.ن:تمام این حرف ها به شرطی که حق الله و حق الناسی در این شادی ها ضایع نشه...مؤدب

پ.ن2:این پست سر جلسه ی کنکور نوشته شده!پوزخند


خاطره شده درشنبه 90/4/11ساعت 7:11 عصربا قلم تبسم بهار دل نگاشته ی شما( ) |


Design By : Pichak

جاوا اسکریپت