خـوش به حـالـــتـــــــــ. . . خــانه ات در آســـمان است . . .
نه مثل من زمین پایت را مور مور میکند . . .
نه مجبوری هرجا که میروی سطح زیر پایت را به دنبال خودت بکشی . . .
نه در گیر جاذبه ای ..نه مجبور به جبر خاکی بودن . . .رهایی..رهای رها...
میتوانی وسعت بینهایت آسمان را زیر بالهای کوچکت جای دهی و به سخره بگیری تمام آدم هاییی که با جسم چندین برابر تو محدود به حد زمین هستند. . .
میتوانی در ابر نفس بکشی. . در رنگین کمان قدم بزنی میتوانی همسایه ی خورشید شوی ..
با ماه درد دل کنی . ..با ستاره ها خوش و بش داشته باشی..
میتوانی به شاخه های بلند سپیدار تکیه بزنی و و از آن بالا تماشا کنی:
تماشاکردن مرا. . . حسرت مرا .... زمینی بودن مرا . .
خوش به حالت . .خانه ات در آسمان است . .
جوجه هایت تا چشم باز میکنند آبی میبینند و باران مینوشند و عطر بهار استشمام میکنند. ..
تا روی پا می ایستند اوج میگیرند و سقوط ,تراژدی داستان های تخیلی شان است .
نه گرد و خاک زمین چشمانشان را میباراند ..نه غبار نفسشان را بند می آورد. . .
نفس میکشند..نفس هایی به عمق هفت آسمان...
خوش به حالت. . خانه ات در آسمان است . .
هربار تماشا میکنم ..میبینم که خورشید از همین گوشه کناره های خانه ی تو طلوع میکند. .
هربار که خیس میشوم..میبینم شبنم از برگ های کنار لانه ی تو میچکد...
هر بار دلم میگیرد پی آواز دلتنگی تو میگردم تا دلتنگی ام را تازه تر کند
خوشابه حالت. از آن بالا ...نه چاه درکمینت است و نه چاله رفیق راهت. .خوش و سرمست میروی و میخرامی و ساز میزنی...
بی غرور اوج میگیری و بی شکست فرود میآیی. . آسمان را ضمیمه ی زندگیت کرده ای و غرقی دربی نهایتش..وسعتش..رحمتش...
و من هنوز ...بسته به زمین...به دنبال با ارزش های بی ارزش..خاک را میکنم و زیر پایم را خالی میکنم..
خودم را در چاله میگذارم..بعد چاه..بعد تر هم غافل از همه چیز خودم را دفن میکنم..
آسمانی . .
سلام من زیر خاکی را به آسمان برسان...
بگو...دیدن آسمان..از بین روزنه های بین خاک...شکنجه است..
بگو..به دادم برسد. . .
پ.ن:یه کم زود پست زدم..انگار!
Design By : Pichak |