• وبلاگ : ســ ا مـــ ع ســــ و م
  • يادداشت : ســـــــــرابـــــ . . .
  • نظرات : 4 خصوصي ، 42 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    سلام و درود؛
    دوست عزيز اين مطلب شما در پايگاه اينترنتي و بسته فرهنگي عمارنامه منتشرگرديد.
    http://www.ammarname.ir/link/9650
    ما را با درج بنر و يا لوگو در وبگاه خود ياري نماييد .
    موفق و پيروز باشيد .
    عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
    يا علي
    پاسخ

    سلام.ممنونم. :)


    تبسم؟

    من چه قدر قديمي ام! :)

    نظرهاي قديمي وبلاگت رو مي خوندم. اونجا هم حضور پر رنگي داشتم.

    من چه قدر قديمي ام تبسم.:)

    (اثرات خوندن نظر هاي قديميه که هي مي خوام "وراج" صدات کنم)

    :)

    پاسخ

    ارهههههههههه منم گاهي ميرم ميخونم هي ميگم پولي چقد قديميه..دي:

    حال و هواي مناطق خيلي عاليه ... خييلي ...

    سلام تبسم جان خييلي قشنگ توصيف کردي...

    پاسخ

    سلام مهديه جان.ممنونم.

    آهان حالا فهميدي چرا فکر جورابم بودم!

    از اون بد تر! تو شلمچه هم همه جا گل بود. يکسري آدم بي فرهنگ که کفش هاشون رو در اورده بودن با همون جوراب هاي گلي بلند شده بودن اومده بودن تو حسيينه موقع نماز! سر نماز داشتم خود خوري مي کردم! همه ي فرش ها پر از گل شده بود، فکر کن؟ مسجدو... پر از گل کرده بودن! واااااااااي خدا... نکردن اون جورابا رو در بيارن!

    کلي حرص خوردم. هي هدي بهم گفت حرص نخور....

    پاسخ

    اي خداااااااااااااااااااااا..:( اينم از اون كارا بود:(


    بچه ها مدرسه ما هنوزم مي گن که هيچ جا شلمچه نمي شه...

    بيا بغلت کنم فرشته ....

    پاسخ

    :)...پلي آي ديتو تو پيامرسان خصوصي برام بفرست


    اگر در مي اوردم چيزي از جورابم باقي نمي موند.

    بارون اومده بود. همه جا گل بود. بعد که رسيديم به جايي که مسير خشک شد و مطمئن شدم که بلايي سر جورابم نمي ياد در اوردم.

    پاسخ

    آهاااااااااااااااااااااااااااااااااان..گـــــــِــــل!!!!نچ....اصن ميونه ام با گِل خوب نيس..دي:


    از اينکه راهيان هم تمام تلاشش اين بود که بچه ها رو به گريه بندازه و تقريبا هيچ حرفي مفيدي نمي زد حرصم گرفته بود...

    ولي شلمچه يه چيز ديگه بود...

    آقايي که براي ما صحبت کردن هم روضه حضرت زهرا خوندن... و اونجا تازه فهميدم جنوب چيه... اصلا چه خبره...

    واي تبسم اين حرفاي من از اعماق وجودم بود که تو اينجا نوشتي...

    بيا بغلت کنم... تا حالا نديده بودم کسي اين قدر حرف دل منو بزنه!

    پاسخ

    ببين..قدر منو نميدوني..من خودم فرشته بودم تو هي گفتي خودت فرشته اي..دي: برم بازم حرف بزنم شايد يهو حرف دلت بشه..دي:

    منم تو فکه دقيقا همين حسو داشتم.

    کفش هام رو هم در نيوردم. به دليل اينکه جورابم نو بود و خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد! اگر کفش هام رو در مي اوردم. الان مجبور بودم يه جوراب ديگه بخرم.

    از اون همه حزن ساختگي هم حالم بد شده بود.... از ريتم موسيقي هم....

    ولي وقتي دوستام گريه مي کردن و مي ديدم من جزو معدود افرادي هستم که نشستم و نگاه مي کنم... نگران خودم مي شدم که نکنه قسي القلب باشم...

    نصف سفر داشتم خودخوري مي کردم...

    چرا اين قدر حرف دل منو زدي؟

    پاسخ

    اما من اگه جورابمو نو بود هم كفشمو در مياوردم . . . ديگه هم جوراب نميخريدم چون اونوقت خيلي اون جورابمو دوست داشتم . . . فك كنم!


    وااااااااي تبسم اينجايي؟

    چرا اين قدر حرف دل منو زدي؟

    پاسخ

    چون ارديبهشتي هستي دلامون به هم راه داره..دي:


    سلام...

    گريه کردم با پستت

    دلم سوخت...

    فردا منم ميرم...

    دعام کن...که درگير سراب نشم...خودشو پيدا کنم...دلم تنگ ِ خودِ خودشه

    پاسخ

    خوش به حالت .. . . دعام کن ..خيلي:(
    سلام
    سال نو رو به شما تبريک ميگم
    ظاهرا زائر سرزمين شهدا و نور بوديد ، زيارتتان قبول باشه
    متاسفانه در حق شهدا خيلي کوتاهي رخ ميده ( هم از جانب ما و هم مسئولين ) بعضي ها فکر مي کنن اگه بزرگنمايي کنن تاثيرش بيشتره ، در حالي که خود مساله اونقدر بزرگ هست که نياز به بزرگنمايي نداره و همونجوري که شما نوشته بودين ، بعضيا براي اينکه بقيه رو به گريه مجبور کنن موسيقي حزين ميذارن ، در حالي که اگه اصل ماجرا رو تعريف کنن و بدون موسيقي هم باشه ، از حزن غربت شهيد علي هاشمي ها و شهيد علم الهدي ها ، بغض هم مي ترکه و همه گريه مي کنن
    قلمتان پايدار
    در پناه حق موفق و مويد باشيد
    پاسخ

    سلام.ممنونم.درست ميفرماييد . . .


    سلام...

    منم ميگم هيچ جا شلمچه نميشه.....:(

    يادمه فکه که رفتم صداي توپ و تانک و رگبار بود....خيلي خوب بو اون....

    سال نو مبارک..به اخوي هم تبريک بگو:))))))

    پاسخ

    سلام سحرم.ممنونم.:)
    سلام عشقست سرزمين نور هر قطعه اش ممنون از توصيف زيباتون
    التماس دعا
    کاش بفهمندعطش کوير اين چشم ها
    با اشک موثر از غم موسيقي سيراب نميشه


    پاسخ

    سلام.ممنونم:)

    سلام بانو! دلت تنگ است ها... دلتنگي هايت را نگهدار ... براي غروب جمعه اي که خداي نکرده ، بي حضور او در راه است!/ ياعلي
    پاسخ

    سلام . .. . :(
    آهنگ وبلاگت منو ياد موسيقي زمينه فکه انداخت!
    همين/ياحق
    پاسخ

    سلام.:)
     <      1   2   3      >